وقتی از فیلمی با عنوان «دختری با سوزن» حرف میزنیم، ناخودآگاه ذهن به سمت تزریق درد، ترس و شاید حقیقتی پنهان در دل تاریکی میرود. فیلم The Girl with the Needle ساختهٔ مگنوس وان هورن، نه فقط یک اثر سینمایی، بلکه یک سفر تاریخی-روانشناختی است که در آن، مرز میان واقعیت و کابوس مثل یک رگهی نازک خون در زیر پوست زمان کشیده شده. در کپنهاگ پس از جنگ جهانی اول، جایی که بوی خاک، ترس، فقر و دین در کوچههای نمناک آن پیچیده، دختری باردار با گذشتهای تلخ، سرنوشتاش را در دستان زنی میبیند که چیزی بیش از یک کارفرماست. داگمار، دایهای که بیشتر به هیولای یک افسانهٔ گمشده شبیه است تا یک زن، نقطه شروع ترسیست که آرام و بیصدا درون مخاطب میخزد.
بازیگران و اجرا
ویک کارمن سونه در نقش کارولینه، چنان عمیق در نقش فرو رفته که تماشاگر مرز بین هنرپیشه و شخصیت را گم میکند. او بازی نمیکند، بلکه زندگی میکند؛ میلرزد، شک میکند، اعتماد میکند و در نهایت سقوط میکند. ترینه دورهلم، در نقش داگمار، با نگاهی سرد و حرکاتی مینیمالیستی، کاری میکند که حتی لبخندش هم تهدیدآمیز به نظر برسد. این فیلم، یک تمرین در ظرافت اجراییست؛ جایی که بیشنمایی ممنوع است و همه چیز باید درست به اندازه یک خراش روی روح بماند.
خط داستانی فیلم دختری با سوزن
داستان این فیلم همانقدر که وحشتناک است، واقعی هم هست؛ یا دستکم بر اساس داستانی واقعی بنا شده. قاتل زنجیرهای دانمارکی، داگمار اوربیه، الهامبخش اصلی این روایت بوده. اما نبوغ نویسندگان (وان هورن و لاین لانگبک) در این است که از ماجرا یک ملودرام مبتذل نساختهاند. آنها در پس ظاهر سادهٔ داستان – زنی باردار که به دنبال کمک است – لایههایی از فشار اجتماعی، روانشناسی زنان و سیاستهای نژادی پنهان کردهاند. آیا جامعهای که زنان را پس از تجاوز تنها میگذارد، شریک جرم نیست؟ آیا فقر میتواند توجیهی برای جنایت باشد؟
تصویرسازی و فضا
فیلمبرداری در The Girl with the Needle مثل نقاشیهای دههٔ بیست اروپا است؛ مهآلود، سرد، و بیرحم. نورها هرگز کامل نمیتابند، حتی وقتی که صحنه در روشنایی روز اتفاق میافتد. هیچ چیز در این فیلم سیاه یا سفید نیست، همهچیز در محدودهای از خاکستری پیچیده شده، حتی شخصیتها. این یک انتخاب هوشمندانه است: وقتی خود زندگی رنگی ندارد، چرا باید سینمایش داشته باشد؟

روانشناسی شخصیتها
یکی از نکات درخشان فیلم، تمرکز بر لایههای روانی شخصیتهاست. کارولینه نه فقط یک زن باردار، بلکه نماینده میلیونها زن است که در تاریخ نادیده گرفته شدهاند. داگمار هم فقط یک قاتل نیست؛ او سیستم معیوبیست که در قالب یک فرد متبلور شده. فیلم در لایههای زیرین خود، ما را مجبور به پرسشهایی میکند که معمولاً از آنها فرار میکنیم. اگر در جایگاه کارولینه بودید، چقدر طول میکشید تا به داگمار اعتماد کنید؟ و اگر جای داگمار بودید، آیا اصلاً مجالی برای تبدیل شدن به چیزی جز هیولا داشتید؟
تاریخ، سیاست، و درد مشترک زنانه
نمیتوان از فیلمی مثل The Girl with the Needle حرف زد و به پسزمینه تاریخی و اجتماعی آن نپرداخت. دانمارک در سالهای پس از جنگ جهانی، کشوری در حال تغییر و آشفتگی بود. سیاستهای اجتماعی برای کنترل زاد و ولد، کلیساهای محافظهکار، و طبقهبندی بیرحمانهٔ زنان بر اساس وضعیت تأهل و پاکدامنیشان، بستری برای وقوع چنین فجایعی فراهم کرد. جالب اینجاست که در بسیاری از کشورها هنوز هم زنان در موقعیتهای مشابه، قربانی خاموش ساختارهای فاسدند. این فیلم تنها داستان یک زن نیست، بلکه آیینهایست در برابر همه ما.
واکنشها و نقدها
وقتی این فیلم در جشنواره کن به نمایش درآمد، نفسها در سینهها حبس شد. برخی تماشاگران سالن را ترک کردند؛ نه از روی بیحوصلگی، بلکه چون نمیتوانستند با سنگینی بار آن روبهرو شوند. اما منتقدان حرفهای، ایستادند و کف زدند. سایتهایی مثل IndieWire و Variety فیلم را یکی از مهمترین آثار سینمایی سال دانستند. در نقدی که در Rotten Tomatoes منتشر شد آمده بود: «این فیلم مثل یک سوزن به آرامی در روح شما فرو میرود، و وقتی متوجهاش میشوید، خیلی دیر شده.»
کارگردانی و نبوغ فنی
مگنوس وان هورن، با نگاهی موشکافانه و وسواسی، صحنه به صحنه را چنان با دقت چیده که بیننده حس میکند در هر لحظه، ممکن است چیزی در پسزمینه منفجر شود؛ اما این انفجارها، نه فیزیکی بلکه روانیاند. استفاده از صداهای محیطی، سکوتهای معنادار، و تدوین با ضرباهنگی آرام اما تنشزا، باعث میشود تماشای فیلم به تجربهای بیفرار تبدیل شود. این همان چیزیست که یک فیلم ترسناک خوب باید داشته باشد: فضایی که نگذارد شما راحت نفس بکشید.

دختری با سوزن؛ فیلمی برای همه یا فقط نترس ها؟
سؤال اصلی اینجاست: آیا این فیلم برای همه مناسب است؟ اگر انتظار دارید که «ترس» فقط با اره و خون تعریف شود، این فیلم برای شما نیست. اما اگر از آن دسته هستید که از ترسی که آهسته در مغز نفوذ میکند و تا مدتی بعد از اتمام فیلم در جانتان میماند لذت میبرید، «دختری با سوزن» تجربهای است که نباید از دست بدهید. حتی شاید بخواهید بعد از دیدن فیلم، دربارهٔ تاریخچه واقعی داگمار اوربیه بیشتر بخوانید؛ و این یعنی فیلم کار خودش را کرده.
جمعبندی
The Girl with the Needle تنها یک فیلم نیست؛ بازسازی کابوسی واقعیست که با زیباییشناسی سینمایی به جان بیننده مینشیند. این اثر، ترس را از قالبهای کلیشهای خارج کرده و با روایتهای تاریخی، بازیهای درخشان، و فضاسازی هوشمندانه، مرزهای ژانر را جابهجا میکند. اگر میخواهید بدانید ترس واقعی چیست، کافیست سوزن این فیلم را به تن تجربهتان بزنید.
آیا شما هم فیلمهایی را دیدهاید که بعد از تماشایشان، تا مدتها ذهنتان را رها نکردهاند؟ در بخش نظرات تجربهتان را بنویسید.