یکشنبه غمانگیز نام آهنگی مجارستانی است که در زمان انتشار یأس مالیخولیایی که آهنگ القا می کرد باعث شد مدتها طول بکشد تا ناشری، انتشار این آهنگ را قبول کند و بعد از اینکه اولین نسخه اورجینال این آهنگ با صدای «پال کالمر» در مجارستان ضبط شد، چیزی نگذشت که نام این آهنگ با تعداد زیادی خودکشی پیوند خورد. اولین بار ماموران پلیس بوداپست هنگام تحقیق روی پرونده خودکشی فردی، متوجه شدند که متوفی به جای وصیتنامه یا متنی که دلیل خودکشی اش را توضیح دهد، کاغذی با چند بیت شعر از یکشنبه غم انگیز به جا گذاشته است! و این شروع خودکشی های دیگر بر اساس این ترانه بود.
یکشنبه غم انگیز
یکشنبه غمانگیز (به انگلیسی: Gloomy Sunday) نام آهنگی است که توسط آهنگساز مجارستانی «رزو سرس» در سال ۱۹۳۳ برای یک شعر مجاری که توسط لازلو خاور سروده شدهاست، ساخته شد. یأس مالیخولیایی که آهنگ القا می کرد باعث شد مدتها طول بکشد تا ناشری، انتشار این آهنگ را قبول کند. با این حال در آخر، سال 1935 بود که اولین نسخه اورجینال این آهنگ با صدای «پال کالمر» در مجارستان ضبط شد و چیزی نگذشت که نام این آهنگ با تعداد زیادی خودکشی پیوند خورد.
عنوان شعر اصلی، جهان رو به پایان (Vége a világnak) است و در مورد ناامیدی ناشی از جنگ بود و پایان آرامش دعا برای گناهان مردم میباشد. شاعر لازلو جاور اشعار خود را برای این آهنگ با عنوان یکشنبه غمگین (Szomorú vasárnap) سرود، که در آن شخصیت میخواهد پس از مرگ معشوق خود به خودکشی دست بزند. شعرهای جدیدتری برای این آهنگ منتشر شد و محبوبیت بیشتری نسبت به نسخه اولیه آن که تقریباً فراموش شده بود، کسب کردند. این آهنگ برای اولین بار در سال ۱۹۳۵ به زبان مجارستانی توسط پال کالمار ساخته شد.
«یکشنبه غمانگیز» برای اولین بار به انگلیسی در سال ۱۹۳۶ توسط هال کمپ و با اشعار سام لوئیس ضبط شد. این آهنگ در بیشتر مناطق انگلیسیزبان جهان پس از انتشار یک نسخه به خوانندگی بیلی هالیدی در سال ۱۹۴۱ مشهور شد. شعر لوئیس مربوط به خودکشی بود، و شرکت ضبط کننده آن را با عنوان «آهنگ خودکشی مجارستانی» توصیف کرد. در واقع یک افسانه مردمی تکراری وجود دارد که ادعا میکند بسیاری از مردم پس از گوش دادن به این آهنگ اقدام به خودکشی کردهاند.
این آهنگ توسط رژو شرش، در تلاش برای کسب عنوان ترانه سرا و در زمانی که وی در پاریس زندگی میکرد در اواخر سال ۱۹۳۲، تنظیم شد. موسیقی اصلی با ملودی پیانو C-کوچک و با اشعاری که روی آن خوانده شد، تنظیم شده است. شرش این آهنگ را در زمان بحران بزرگ اقتصادی و افزایش نفوذ فاشیستی در زبان مجارستان نوشت. در منابع مختلف آمده است که انگیزهی آهنگ ممکن است به علت افسردگی شخصی یا نگرانی در مورد آینده جهان بوده باشد. اساس اشعار شرش یک سرزنش به بیعدالتی انسان است، با دعا به درگاه خدایی که دنیای مدرن و افرادی که مرتکب کارهای شیطانی میشوند، داده است. برخی نظرات وجود دارد که کلمات VEGE világnak را در واقع تا زمان جنگ جهانی دوم خودش ننوشته است و تا سال ۱۹۴۶ حق تکثیر آن وجود نداشت.
Rezso Seress موسیقی دان مجارستانی و خانه به دوشی بود که یک سال پس از آنکه معشوقه اش به خاطر نداری و در به دری ترکش کرد پشت پیانو نشست تا به خواست دوستش برای ترانه او آهنگی بسراید .
صندلی اش را تنظیم کرد و بالای دفترچه نت نوشت : تقدیم به معشوقه قهر کرده ام …
رزو سرس اندکی پس از تولد ۶۹ سالگی از پنجره آپارتماناش در بوداپست پایین پرید. فردای مرگ سرس، روزنامه نیویورک تایمز نوشت: روز گذشته رزو سرس سازنده آهنگ مشهور «یکشنبه غمگین» به زندگی خود خاتمه داد. دیروز یکشنبه بود! کشور هایی مثل آمریکا و مجارستان این آهنگ رو ممنوع کرده اند. این آهنگ اکنون در لیست آهنگ های بن شده توسط BBC قرار دارد. در سال 99 کارگردانی آلمانی، فیلمی با داستان تخیلی از افسانه های مجارستانی را جعبه طلسم بودن این آهنگ ساخت.
در مورد ترانه
یکشنبه غمگین تا سه سال پس از آن شهرت زیادی نداشت.
اولین بار ماموران پلیس بوداپست فوریه ۱۹۳۶ هنگام تحقیق روی پرونده خودکشی کفاشی به نام جوزف کلر به قدرت این آهنگ پی بردند. آنها متوجه شدند که متوفی به جای وصیتنامه یا متنی که دلیل خودکشی اش را توضیح دهد، کاغذی با چند بیت شعر از ترانه ای گمنام به جا گذاشته. آنها گمان کردند که این ترانه برای جوزف کلر، خاطره ای شخصی را تداعی می کرده است.
پس از مرگ جوزف کلر، خودکشی های دیگری در مجارستان اتفاق افتاد که در تمام آنها رد پای یکشنبه غمگین وجود داشت. بعضی از درگذشتگان، شعر این ترانه را به جای وصیتنامه از خود باقی گذارده و بعضیها نیز پیش از مرگ به تأثیر این آهنگ بر تصمیمشان به خودکشی اشاره کرده بودند.
خبر رسید که دو نفر در دو شهر مختلف (بدون اینکه از دیگری خبری داشته باشند) از نوازندگان دوره گرد خواسته بودند تایکشنبه غمگین را ( که حالا مشهور شده بود ) برایشان بنوازند و سپس خود راخلاص کرده بودند.
روزنامه ها نوشتند که مردی از دسته ارکستر یک کلوب شبانه میخواهد تا این آهنگ را برایش بزند و سپس جلوی در کلوپ به صورت خود شلیک میکند.
ماهیگیران میگفتند که هر چند گاه یک بار، بدن بیجانی را از دانوب بالا میکشند که در انگشتهای به هم چفت شده اش کاغذی را چنگ زده و همیشه در تکه هایی از کاغذ که در مشت جنازه از آب محفوظ مانده است، ابیاتی از یکشنبه غمگین را پیدا میکنند.
سوژه عاشقان شکست خوردهای که دسته دسته خود را می کشند، برای روزنامه ها جذاب بود و به آسانی دست از سرش برنمی داشتند؛ تا روزی که ماهیگیران، جنازه دختری ۱۴ ساله را ازعمق دانوب بیرون کشیدند که مثل همیشه در مشتش کاغذی پنهان بود. اما اینبار، به خلاف همیشه، اطرافیان دخترک گواهی دادند که او هرگز عاشق نشده است.
اندکی بعد نیز پیرمردی ۸۰ ساله خود را از طبقه هفدهم ساختمانی به پایین پرت کرد. شاهدان گفتند که او موقع پریدن یکشنبه غمگین را میخوانده است. آنها گفتند که پیرمرد تا لحظه آخر به خواندن ادامه داد و صدایش تنها زمانی قطع شد که مغزش روی زمین پاشید…
با مشهور شدن آهنگ در اروپا، خودکشی های مرتبط باآن نیز به خارج از مرزهای مجارستان سرایت کرد. در شهرهای مختلف اروپا کسانی پیش از اقدام به خودکشی، وصیت کردند که در مجلس خاکسپاریش آن یکشنبه غمگین نواخته شود.
در میان اخبار راست و دروغیکه از تأثیر این نغمه به گوش میرسید، دو حادثه واقعی سر و صدای بیشتری به پاکرد:
اولی در شهر رم اتفاق افتاد. پسربچه ای با شنیدن آهنگ از نوازندهای دوره گرد، دوچرخه اش را کنار رودخانه پارک کرد؛ کل پولهای جیبش را به دوره گردبخشید و خود را از روی پل به آب انداخت.
در حادثه دوم در شمال لندن،همسایه هایوحشت زده ی زنی از پلیس خواستند تا درخانه او را بشکند و وارد منزلش شود؛ زیرا مدت چند ساعت بوده که صدای آهنگِ خودکشی مجار به طور مداوم از خانه او شنیده می شده است. وقتی پلیسها در را شکستند، با جنازه زنی مواجه شدند که گرامافون بالای سرش روی وضعیت «تکرار مداوم» تنظیم شده بود. شهرت شوم این آهنگ به آمریکا هم رسید. شعرش به انگلیسی ترجمه شد و چند نفر آن را اجرا کردند. مشهورترین و نخستین نسخه به زبان انگلیسی با صدای «بیلی هالیدی» خوانده شده است. او از آهنگسازش خواسته بود تا ترانه را به گونه ای تغییر دهد که شنوندگان آمریکایی به اندازه اروپاییها افسرده نشوند. چند دهه بعد، هنگامیکه «دیامانداگالاس» خواست تا روایتی وفادار به اصل را به زبان انگلیسی روی صحنه اجرا کند، ماجرای تغییر دادن آهنگ را برای شنوندگانش تعریف کرده و متلکی هم نثارموسیقی عامه پسند کرده بود: نخواستند شما را غمگین کنند. فکر می کنم موسقی پاپ با همین تصمیم به دنیا آمد!
در سال 99 کارگردانی آلمانی، فیلمی با داستان تخیلی از افسانه های مجارستانی را جعبه طلسم بودن این آهنگ ساخت.