در علفهای بلند (In the Tall Grass)، یکی از آن فیلمهاییست که انگار آمده تا آرامش یک روز پاییزی را با یک لبخند شریرانه به هم بزند. کاری از وینچنزو ناتالی، که همان کارگردان فیلم علمی-تخیلی معروف Cube است. اینبار اما پای او روی یک زمینی است که نه صاف است، نه مطمئن، نه حتی واقعی. این فیلم براساس داستان کوتاهی از استیون کینگ و پسرش جو هیل ساخته شده. خب همین جمله آخری باید برای یک شب بیخوابی کافی باشه، نه؟
فیلم از جایی شروع میشود که یک خواهر و برادر (بکی و کال) در کنار جادهای متروکه توقف میکنند. یک صدای کودک از میان علفها کمک میخواهد. ساده است؟ نه! احمقانه؟ شاید. اما ما هم اگر بودیم، کنجکاوی یا نوعدوستی یا هر احساسی که باعث میشود در ترسناکترین لحظهها تصمیمهای وحشتناک بگیریم، ما را به همان سمت هل میداد. تا اینجا فیلم مثل یک شیرینی با مغز سمی جلو میرود. شیرین، مرموز، اما با بافتی خفهکننده و ترسناک.
رازِ تکرار، حلقهی جنون و زمانِ مرده
بگذارید همینجا یک سوال ازتان بپرسم: تا به حال شده در یک مکان گیر کنید که همهچیز مدام تکرار میشود؟ مثل اتاق آزمون آیلتس، ولی تاریکتر؟! در «فیلم In the Tall Grass»، علفها فقط گیاه نیستند؛ آنها زمان را قورت میدهند و دوباره بالا میآورند. یکی از جذابترین نکات این فیلم، بازی با مفهوم “حلقه زمانی” است. اما نه از نوع علمیتخیلی براق، بلکه از نوع نمکشیدهی ترسناک با بوی پوسیدگی. فیلم موفق میشود یک فضای مهآلود و زمانپریشانه خلق کند که مرز بین گذشته، حال و آینده را در هم میشکند.
در اینجا اشاره به مقالهای در Psychology Today خالی از لطف نیست که میگوید: «حلقههای زمانی ما را وسوسه میکنند، چون در آنها میتوانیم اشتباهاتمان را اصلاح کنیم، یا بدتر، ببینیم هیچ فراری از آنها نیست.» این فیلم، دقیقاً نسخهی کابوسوار این فرضیه است.
خاک، مذهب و سنگِ نفرینشده
در وسط علفها، یک سنگ سیاه بزرگ وجود دارد. روی آن کتیبههایی مرموز حک شده، و هر کسی که آن را لمس کند، گویی حقیقت مطلق را میبیند؛ یا بهتر بگوییم، حقیقتی که او را میبلعد. اگر به نشانهشناسی علاقه دارید، این صحنهها یک شاهکار سوررئال هستند. سنگ نماد قدرت، مرگ و تقدیر الهی است. با نگاهی سیاسی، میشود آن را نمادی از ایدئولوژیهای تغییرناپذیر دانست؛ همانهایی که انسانها را به پرستش، تبعیت کورکورانه یا قتل وامیدارند.
همین یک سنگ کافیست تا شما را یاد مستندهای عجیب دربارهی قربانیهای مذهبی در آمریکای مرکزی بیندازد، یا تئوریهایی دربارهی سنگهای رازآلود در جورجیا. این فیلم اگرچه در ظاهر ساده است، اما لایههای معناییاش را نباید دستکم گرفت.

روایت غیرخطی یا تکهتکه کردن عقل؟
بعضی فیلمها روایت غیرخطی دارند و این را به زیبایی اجرا میکنند. مثل فیلم Memento از نولان. اما «در علفهای بلند» کاری میکند که تماشاگر مثل شخصیتها، مرز بین عقل و جنون را گم کند. همین سردرگمی، اگرچه در ابتدا ممکن است خستهکننده به نظر برسد، اما در ادامه تبدیل به بخشی از وحشت روانشناختی فیلم میشود.
شخصاً یادم هست شبی که این فیلم را دیدم، تا صبح مشغول دیدن ویدیوهای تئوری تحلیل در یوتیوب بودم. مثل کسی که یک تکه پازل پیدا کرده اما کل جعبه را گم کرده! حالا شما بگویید: تا حالا شده یک فیلم اینطوری ذهنتان را تا صبح اسیر خودش کند؟
علفها، صدای آدمها را تقلید میکنند
یکی از ترسناکترین عناصر فیلم، نه هیولاست، نه خون، بلکه خود علفها هستند. نه مثل علفهای تازهای که بعد از بارون بهاری زیر پایتان له میشن، بلکه مثل موجودی زنده که نفس میکشه، شما رو نگاه میکنه و شاید حتی صدایتون رو تقلید میکنه.
ایدهی اینکه طبیعت، آن هم به شکل سبز و آشنا، ناگهان علیه انسان بشه، موضوعیست که در ادبیات و سینمای ترسناک همیشه کارساز بوده. از جنگل نفرینشدهی The Blair Witch Project گرفته تا گیاهان قاتل در The Ruins. اما اینبار، بر خلاف ظاهر سبز و لطیف، با چیزی روبهرو هستیم که در زیر پوستش فقط نفرت و بیرحمی میجوشد.
خشونت خانگی؛ وقتی ترس فقط خیالی نیست
یکی از شخصیتهای فیلم، «راس» پدر خانواده است؛ مردی که به خاطر لمس سنگ، تبدیل به نماد خشونت و سلطه میشود. او خانوادهاش را نه از روی عشق، بلکه با زور و خشونت اداره میکند. اینجا فیلم ناگهان وارد یک منطقهی اجتماعی-سیاسی میشود.
در جهان امروز، بحث دربارهی خشونت خانوادگی و پدرسالاری دیگر موضوعی پنهان نیست. فیلم این خشونت را به شکلی استعاری در قالب یک فضای خفقانآور، تکرارشونده و بسته نشان میدهد. جایی که مرد خانواده نه محافظ، بلکه قاتل بالقوه است. شاید از این منظر، «در علفهای بلند» یک هشدار بیصدا دربارهی چهرهی واقعی برخی خانوادهها باشد.

فیلم In the Tall Grass، شاهکار است یا هرزچمن؟
حالا بیایید کمی بیپرده صحبت کنیم. این فیلم به مذاق همه خوش نمیاد. اگر دنبال داستانی صاف و بیدردسر هستید، اگر میخواهید شخصیتهایتان منطق داستانی داشته باشند، اگر با پایانهای باز مشکل دارید، شاید این فیلم شما را ناامید کند. اما اگر اهل فلسفه، ترس روانشناختی، نمادشناسی و داستانهایی هستید که مثل مار، دور شما حلقه میزنند، این فیلم یک تجربه ناب سینمایی برای شماست.
کابوسی واقعی یا فقط یک داستان؟
یادم میآید یک بار در کودکی در یک مزرعه گم شدم. علفها به شکلی عجیبی بلند بودند. شاید واقعاً بلند نبودند، اما برای یک کودک، آنقدر بزرگ و تهدیدکننده به نظر میرسیدند که حس کردم وارد جایی شدهام که زمان در آن متوقف شده.
پاتریک ویلسون: وقتی لبخند، ترسناکتر از فریاد میشود
در فیلم «در علفهای بلند»، پاتریک ویلسون در نقش راس هامبولت، پدری که به تدریج به یک موجود شیطانی تبدیل میشود، بازی میکند. بازی او ترکیبی از جذابیت و تهدید است؛ لبخندی که در ابتدا دلگرمکننده به نظر میرسد، اما به مرور زمان به یک علامت خطر تبدیل میشود. ویلسون با اجرای خود، نشان میدهد که چگونه یک شخصیت میتواند از یک پدر دلسوز به یک موجود وحشتناک تبدیل شود. این تحول، به شکلی تدریجی و باورپذیر رخ میدهد، که تماشاگر را درگیر میکند و احساس ناامنی را افزایش میدهد.
وقتی صداها به کابوس تبدیل میشوند
موسیقی متن فیلم، اثر مارک کورون، نقش مهمی در ایجاد فضای ترسناک و دلهرهآور دارد. استفاده از صداهای محیطی، مانند صدای باد در میان علفها، صدای پای نامشخص و زمزمههای مبهم، به ایجاد حس گمگشتگی و ترس کمک میکند. این صداها، به همراه موسیقی تیره و مبهم، تماشاگر را در فضای فیلم غرق میکنند و احساس حضور در میان علفهای بلند را تقویت میکنند.

آیا فیلم در علف های بلند موفق است؟
فیلم «در علفهای بلند» نظرات متفاوتی را از منتقدان دریافت کرده است. برخی از منتقدان، مانند برایان تالریکو از RogerEbert.com، به کارگردانی وینچنزو ناتالی و بازی پاتریک ویلسون اشاره کردهاند و آنها را از نقاط قوت فیلم دانستهاند . اما برخی دیگر، مانند بنجامین لی از The Guardian، فیلم را به دلیل تکرار و عدم انسجام داستانی مورد انتقاد قرار دادهاند . با این حال، فیلم توانسته است با فضای خاص و داستان متفاوت خود، توجه مخاطبان را جلب کند.
نتیجهگیری
اگر به دنبال یک فیلم ترسناک با فضایی متفاوت و داستانی پیچیده هستید، «در علفهای بلند» میتواند گزینه مناسبی باشد. این فیلم با استفاده از عناصر روانشناختی، نمادگرایی و فضای تیره، تجربهای متفاوت از فیلمهای ترسناک سنتی ارائه میدهد. اما اگر به دنبال داستانی ساده و قابل پیشبینی هستید، ممکن است این فیلم برای شما مناسب نباشد.
در پایان، اگر به فیلمهای ترسناک با فضای روانشناختی و داستانهای پیچیده علاقهمند هستید، «در علفهای بلند» را از دست ندهید. این فیلم میتواند تجربهای متفاوت و فراموشنشدنی برای شما باشد.