پرش به محتوا
خانه » بلاگ » نقد فیلم Death Valley 2021؛ ترس، عضوی از بدن

نقد فیلم Death Valley 2021؛ ترس، عضوی از بدن

دره مرگ

وقتی عنوان فیلمی «دره مرگ» (Death Valley) باشد، اولین چیزی که به ذهن می‌رسد احتمالاً یک بیابان داغ و بی‌رحم در آمریکاست؛ جایی که هر قدم می‌تواند آخرین قدم باشد. اما در فیلم Death Valley (2021)، ماجرا فراتر از گرمای سوزان و مارهای زنگی‌ست. اینجا با هیولایی طرفیم که زاده‌ی آزمایشگاه است و کابوسی علمی-زیستی در فضایی بسته و مرگبار شکل می‌گیرد. حالا اگر آماده‌ای، بزن بریم تا یکی از ترسناک‌ترین تونل‌های سینمای مدرن رو با هم شخم بزنیم.

خلاصه داستان

فیلم با یک عملیات نجات آغاز می‌شود؛ مأموریتی که قرار است یک دانشمند را از یک آزمایشگاه زیرزمینی نجات دهد. اما خیلی زود متوجه می‌شویم که زیر این زمین، فقط بتن و کابل‌های برق نیست؛ بلکه موجودی وحشی، جهش‌یافته و خون‌خوار در تاریکی کمین کرده است. دو مزدور نظامی، مک و مارشال، وارد این جهنم زیرزمینی می‌شوند، بی‌خبر از اینکه «نجات» تنها کلمه‌ی خوش‌بینانه‌ی این داستان است. فیلم ترکیبی از بقا، بوی گوشت سوخته، انفجارهای ناگهانی و دیالوگ‌هایی‌ست که گاهی ته‌مایه طنز تلخ دارند.

شخصیت‌ها و بازیگران

مایکل آیرون‌ساید، که سال‌هاست در نقش‌هایی با طعم نظامی و تند و تیز دیده شده، در این فیلم نقش دانشمند مرموز را بازی می‌کند. شخصیت اصلی دیگر، مک (با بازی جرمی نینابر)، نه یک قهرمان کلاسیک است و نه یک روانی تمام‌عیار؛ او چیزی بین این دو است: انسانی با تفنگ در دست و اضطراب در دل. حضور او و مارشال (با بازی ایتن میچل) آن حس رفاقتِ آمیخته با خطر را تداعی می‌کند. بازی‌ها گرچه اسکار نمی‌برند، اما به‌اندازه‌ای خوب‌اند که ما را در دل فیلم نگه دارند.

نقد دره مرگ

جلوه‌های ویژه و فیلم‌برداری

فیلم از آن آثاری نیست که بودجه‌ی عظیم داشته باشد، اما هوشمندانه از امکاناتش استفاده می‌کند. هیولاها ساخته‌شده با ترکیبی از جلوه‌های بصری و لباس‌های فیزیکی هستند که اتفاقاً همین انتخاب، حس زنده‌ و ملموس‌تری به ترس می‌دهد. نورپردازی‌ها در تونل‌ها و راهروها، با رنگ‌های سرد و سایه‌دار، محیطی را ساخته‌اند که از تاریکی، یک شخصیت واقعی ساخته. زاویه‌های بسته دوربین، حس خفگی و اضطراب را تا مغز استخوان می‌فرستد.

دره مرگ واقعی

دره مرگ واقعی در کالیفرنیاست؛ جایی که رکورد گرم‌ترین دمای زمین را ثبت کرده و هر ساله چند نفر از توریست‌های بی‌خبر در آنجا جان می‌دهند. اما جالب اینجاست که فیلم Death Valley نه فقط از نام، بلکه از حس این مکان استفاده می‌کند: ایزوله بودن، نجات‌ناپذیر بودن و شکنجه‌ی ذهنی. فیلم یک نوع انعکاس مدرن از رنج در فضای علمی است؛ جایی که دانش، به جای نجات، باعث هلاکت شده.

آیا فیلم واقعاً ترسناک است؟

اینجا سؤال مهمی مطرح می‌شود: Death Valley می‌ترساند یا فقط ناراحت می‌کند؟ واقعیت این است که فیلم بیشتر از آن‌که پر از جامپ‌اسکر باشد، روی ترس روانی تمرکز دارد. شما از دیدن هیولا نمی‌پرید، بلکه از شنیدن صدای کشیده شدن پنجه‌ها روی دیوار فلزی یا نور لرزان چراغ قوه در تونل احساس اضطراب می‌کنید. ترسش بیشتر خزنده است تا انفجاری.

فیلم ترسناک دره مرگ

دره مرگ استعاره‌ای از ذهن انسان

این فیلم فقط یک هیولای فیزیکی ندارد؛ بلکه استعاره‌ای است از اضطراب مدرن، ترس از علم بدون اخلاق، و تنهایی در دنیایی سرد و فلزی. زیرزمین آزمایشگاه، همان ذهن انسان مدرن است که پر از رازهای تاریک و غیرقابل کنترل است. دانشمند فیلم، در واقع سایه‌ای‌ست از آن بخش ما که همیشه در حال خلق چیزهایی‌ست که نمی‌داند چگونه کنترل‌شان کند.

شوخی‌های مرگبار

در میانه‌ی فیلم، وقتی یکی از شخصیت‌ها بعد از دیدن هیولا با صدایی لرزان می‌پرسد: «این دیگه چه کوفتیه؟» بقیه سکوت می‌کنند و تنها جواب، یک «نگاه عاقل اندر سفیه» است. این لحظات طنز سیاه، فیلم را از یکنواختی نجات می‌دهد. ترس وقتی در کنار شوخی قرار می‌گیرد، اتفاقاً تأثیرش بیشتر می‌شود. مثل وقتی که در مراسم ختم، یکی بلند می‌خنده و بقیه از خنده‌شون بیشتر شرمنده می‌شن تا ناراحت.

ارتباط با دنیای واقعی

هیولاها همیشه فقط در فیلم نیستند. آنچه در Death Valley رخ می‌دهد، به‌شکلی ناخودآگاه ما را یاد پروژه‌هایی مثل MK Ultra یا آزمایش‌های مخفی ارتش آمریکا روی سربازها می‌اندازد. زمانی که علم، در خدمت سیاست‌های تاریک قرار می‌گیره. فیلم به‌صورت غیرمستقیم به این کابوس‌ها اشاره می‌کنه. اینجا ترس، فقط از هیولا نیست؛ از انسان‌هایی‌ست که تصمیم گرفتند خدا بازی کنند.

فیلم دره مرگ

لحظات برتر فیلم

در سکانسی خاص، مک به‌تنهایی در راهرویی تاریک قدم می‌زند. صدای چکیدن آب، بوق‌های مرموز سیستم‌های خاموش، و نور قرمز چشمک‌زن، همگی دست‌به‌دست هم می‌دهند تا شما نفستان را حبس کنید. سپس ناگهان… هیچ اتفاقی نمی‌افتد! بله، فیلم در استفاده از ضدّ انتظار استاد است. ترس شما را قلقلک می‌دهد و بعد آن را نگه می‌دارد، تا اینکه ناگهان در لحظه‌ای غیرمنتظره، ضربه می‌زند. درست مثل کسی که به شوخی بخواد دوستش رو بترسونه، اما بعد واقعاً غیبش بزنه!

وقتی نصفه‌شب با این فیلم روبه‌رو شدم

اجازه بده تجربه خودم رو بگم. یک شب بارانی، ساعت ۲ بامداد، با یک لیوان قهوه‌ی تلخ و هدفون، تصمیم گرفتم فیلم Death Valley رو ببینم. وسط فیلم، صدای خش‌خش از پنجره شنیدم. قسم می‌خورم که تا امروز نمی‌دونم باد بود یا چیزی بیشتر… ولی اون شب برق رف! قهوه روی لباسم ریخت، و من رسماً دره مرگ رو توی اتاقم تجربه کردم. فیلم تموم شد، ولی صداهاش تا صبح توی ذهنم موند.

نتیجه‌گیری

شاید چون Death Valley چیزی فراتر از یک فیلم ترسناکِ اکشن‌محور باشه. این فیلم، سفری به دل تاریکی‌ست؛ هم تاریکی زیر زمین و هم تاریکی درون خود ما. آیا باید این فیلم رو ببینید؟ اگه دنبال انفجارهای هالیوودی و هیولاهای دیجیتالی هستی، شاید نه. ولی اگه دنبال چیزی هستی که با ذهنت بازی کنه، شب‌ها خوابت رو به تأخیر بندازه و زیر پوستت بخزه… پس بله. حتماً تماشا کن.

آیا تا حالا فیلمی دیدی که باعث شده باشه واقعاً از تاریکی بترسی؟ برامون کامنت بذار و تجربه‌تو بگو. و اگه این مقاله از دیمونومی رو دوست داشتی، لطفاً با بقیه هم به اشتراک بذار. ترس، وقتی دسته‌جمعی تجربه بشه، شیرین‌تره… یا شاید مرگبارتر؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *