پرش به محتوا
خانه » بلاگ » پابلو اسکوبار چگونه کشته شد؟

پابلو اسکوبار چگونه کشته شد؟

پابلو اسکوبار

تصور کن مردی را که از هیچ آمده بود و به یکی از ثروتمندترین انسان‌های جهان تبدیل شد. مردی که در اوج قدرتش، روزانه ۷۰ میلیون دلار درآمد داشت، ارتش خودش را داشت، کنگره کشورش را خرید، و مردم فقیر کشورش او را همانند قهرمان ملی می‌پرستیدند.
اما… مرگش؟
در بام خانه‌ای زهوار دررفته، در شهر خودش، با یک شلیک به سر.
بله، این داستان واقعی مرگ پابلو اسکوبار است. اما پایان قصه فقط یک گلوله نبود. این داستان، یک دنباله تاریک از خیانت، تکنولوژی، سیاست و انتقام است.
حاضری وارد تاریک‌ترین کوچه مدلین شوی؟ بیا.

پابلو اسکوبار

پابلو اسکوبار کی بود؟

قبل از آن‌که مرگ او را dissect کنیم، باید بدانیم اسکوبار چه کسی بود. او بنیان‌گذار کارتل مدئین بود؛ یک امپراتوری عظیم قاچاق کوکائین که در دهه ۸۰ و اوایل ۹۰ بیش از ۸۰٪ از بازار جهانی کوکائین را کنترل می‌کرد.
او میلیاردر، تروریست، سیاست‌مدار، خَیّر، قاتل و پدر خانواده بود. یک ضدقهرمان واقعی، با زندگی‌ای پیچیده‌تر از هر سریالی در نتفلیکس.

اما چرا مرگش مهم است؟ چون نماد پایان یک دوران بود. دوران “نترس‌ترین مجرم جهان”. دوران مردی که می‌گفت:

“یا رشوه بگیر… یا گلوله!”

روز مرگ؛ زمان ایستاد، گلوله شلیک شد

سوم دسامبر ۱۹۹۳، ساعت حدوداً ۱:۱۵ بعدازظهر، در محله‌ای معمولی از شهر مدلین، اسکوبار در حال صحبت با پسرش در خانه‌ای مخفی بود. برای پلیس، او هدف شماره یک بود. FBI، DEA، CIA، سرویس مخفی کلمبیا، و حتی نیروهای ویژه دلتا فورس آمریکا، همه در تعقیبش بودند.

اما چیزی که کار را تمام کرد، یک تماس تلفنی ساده بود. اسکوبار با بی‌خیالی، از خطی استفاده کرد که می‌دانست قابل ردیابی است. شاید می‌خواست دیده شود. شاید خسته بود.
رد تماس او را لو داد. ظرف چند دقیقه، خانه محاصره شد.
در تیراندازی کوتاه، پابلو از پنجره فرار کرد، به پشت‌بام پرید و سعی کرد فرار کند. اما دیگر دیر شده بود.
یک گلوله به گوش، یکی به پشت، و سومی به سر.

افسانه‌ای که با خون ساخته شد، با خون هم پایان یافت.

پابلو اسکوبار

اما چه کسی شلیک آخر را زد؟ 

از این‌جا به بعد، داستان مه‌آلود می‌شود. پلیس کلمبیا ادعا کرد که آن‌ها اسکوبار را کشتند. اما خانواده اسکوبار، به‌ویژه مادرش، معتقدند که او خودش را کشت تا دستگیر نشود.
نظریه‌ای که توسط پسرش سباستین ماروکین هم در کتابی با عنوان “پابلو اسکوبار: پدر من” مطرح شد.

جالب‌تر؟ گروهی مخفی به نام لوس پپس (Los Pepes)  دشمنان خونی اسکوبار که با کمک CIA تشکیل شده بودند مدعی شدند که آن‌ها مرگ را ترتیب دادند.
این گروه ترسناک، ترکیبی بود از اعضای دشمنان تجاری، پلیس سابق، و حتی قربانیان خانواده‌های مقتولین اسکوبار.پ

پس… کی ماشه را کشید؟

جواب واقعی هنوز مثل خون اسکوبار، روی بام مدلین خشک نشده است.

چگونه تماس تلفنی، امپراتوری را فروپاشاند؟

وقتی حرف از فناوری دهه ۹۰ می‌زنیم، کسی انتظار ابزارهای فوق‌پیشرفته را ندارد. اما مرگ اسکوبار یکی از اولین نمونه‌های استفاده عملی از ردیابی تماس موبایلی توسط سیگنال‌های سلولی بود.
همین تکنولوژی ساده، نقطه پایان مردی بود که زمانی پلیس‌ها را با کوکائین و پول می‌خرید.

نکته جالب‌تر؟
یکی از مأموران DEA بعدها در مصاحبه‌ای گفت:

“پابلو داشت با پسرش درباره تولد سگشان صحبت می‌کرد. خنده‌دار و دردناک بود.”

پیامد مرگ اسکوبار

آیا با مرگ پابلو، کلمبیا به آرامش رسید؟ نه دقیقاً.
کارتل مدلین سقوط کرد، اما کارتل کالی قدرت گرفت.
فقط بازیگر عوض شد، صحنه همان ماند.
مردم فقیر مدلین که قبلاً اسکوبار را مثل خدا می‌پرستیدند، حالا آواره شدند. کمک‌های مالی‌اش، مثل برق قطع شد.

و البته، توریسم مرگ اوج گرفت!
امروز تورهای اسکوبار در مدلین، پشت‌بام مرگش را نشان می‌دهند. و عجیب آن‌که، مردم سلفی می‌گیرند، می‌خندند، و با تیشرت‌هایی با عکس پابلو عکس می‌گیرند.

آیا جهان واقعاً فهمید که اسکوبار کی بود؟ یا فقط به قهرمانان شرور عادت کرده‌ایم؟

وقتی مدلین، در ذهنم تبدیل به اسطوره شد

اولین‌بار که مستند Killing Escobar را دیدم، چیزی در من شکست. انتظار داشتم مردی مثل او، با یک انفجار بزرگ بمیرد. اما نه.
او روی بام، با یک تماس، و با چند گلوله مرد.
آدمی که زمانی گفته بود:

“می‌توانم کشورم را از بدهی درآورم، اگر به من اجازه دهید همه چیز را بخرم.”

آن لحظه به این فکر کردم:
آیا ما همیشه به پایان‌های دراماتیک نیاز داریم؟
یا مرگ‌های معمولی، بیشتر ما را آزار می‌دهند؟

پابلو اسکوبار

مرگ پابلو اسکوبار، پایان نبود؛ شروع بود

مرگ اسکوبار در سال ۱۹۹۳، آغاز سیاست‌های سخت‌گیرانه‌تر آمریکا در قبال آمریکای لاتین بود.
برنامه‌هایی چون پلان کلمبیا، میلیاردها دلار برای مبارزه با مواد مخدر تزریق کرد. اما فساد، خشونت و کارتل‌های تازه‌نفس مثل کارتل سینالوآ جان گرفتند.

شاید اسکوبار مرده باشد، اما DNA او هنوز در بسیاری از سیاست‌مداران، قاچاقچیان و سریال‌سازان زنده است.

او فقط یک مجرم نبود؛ یک برند بود. و برندها نمی‌میرند، فقط تغییر شکل می‌دهند.

نتیجه‌گیری

اگر امروز پابلو اسکوبار زنده بود، احتمالاً از تلگرام استفاده می‌کرد یا با VPN از تور تماس می‌گرفت!
اما آیا با تکنولوژی امروز، او زنده می‌ماند؟ یا زودتر می‌افتاد؟
شاید، شاید نه.
تنها چیزی که قطعی است، این است که مرگ او، ساده و بی‌رحمانه بود.
روی بام خانه‌ای در شهر خودش.
در تنهایی.
با یک تلفن ساده.
و با قلبی که بالاخره دیگر تحمل نکرد.

برچسب‌ها:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *