اکبر خرمدین و سلاخی فرزندان

حتما خبرهای مربوط به اکبر خرمدین را در این چند روز شنیده اید. و اگر اینطور باشد حتما شما هم روانتان مثل ما تحت تاثیر قرار گرفته است.

ماجرا چیست؟

چند روز پیش تکه تکه های جسد کارگردان ۴۷ ساله، بابک خرمدین از سطل زباله پیدا شد. پدر و مادر کهنسال وی به قتل اقرار کردند. این پدر و مادر با مسموم کردن غذا پسرشان رو بیهوش و سپس با ضربه های چاقو به قتل رساندند. و سپس جسد را با ساطور قطعه قطعه کرده، داخل کیسه زباله و چمدون کرده و هر تکه رو تو یه سطل زباله می اندازند.

همیشه در جنایات به خشونت خانگی بر می گردیم.

با پیگیری بیشتر پرونده مشخص می شود که داماد و دختر خانواده هم چند سالی هست که گم شده و هیچکس خبری از آنها ندارد.
پدر یک نظامی بازنشسته و بسیار مقید به نظم و اصول است. کاملا یک پدر دیکتاتور که کم در اطرافمان ندیده ایم. مادر نیز به نظر می رسد دچار سندروم استکهلم شده باشد.
روایت ها حاکی از آن است که پدر به دختر خودش آرزو از ۹ سالگی تجاوز می کرده است و مادرش هم از ماجرا آگاه بوده و او را به سکوت دعوت می کرده است. یکی از نزدیکان این کارگردان عنوان کرده است پدر با همکاری مادر به دخترها تجاوز می کرده و دعوای شب قبل مرگ بابک نیز بر سر تعرض پدر به یکی از دانشجویان دختر مراجعه کننده به خانه بوده است .
این زن و شوهر اقرار می کنند که دامادشون را در سال ۹۰ و دخترشان آرزو را در سال ۹۷ و به دلیل همین فساد اخلاقی و به شیوه بابک به قتل رسانده اند.

فیلم هایی که در دوربین های مدار بسته ضبط شده حیرت آور است. یک زن و مرد کهنسال در آرامش فرزندشان را در کیسه های پلاستیکی و چمدان جابجا می کنند. شبیه فیلمی که تارانتینو نوشته و بلا تار کارگردانی کرده است. جنایت و مکافات، خون و سکون. زمان متوقف است و تکه تکه های بدن کارگردان، طولانی ترین سکانس پلان زندگی او را می سازند.

دلیل قتل

پدر و مادر عنوان کردند که پسرشون رو به دلیل فساد اخلاقی کشتند. پدر قاتل عنوان کرده است که فرزندانش فاسد بودند، مشروب می خوردند و با غریبه ارتباط داشتند. ‏
انسان مذهبی و ایدئولوژیک همه تلاشش را میکند تا دنیای آمال و آرزوهایش از حد قابِ عکسِ کوچکِ مذهب و عقیده اش فراتر نرود و گرنه مجبور است آنها را “تکه تکه” کند تا در آن چارچوب تنگ جایشان دهد و احساس پیروزی کند!

سلامت روانی والدین

یکی از مسائل قابل توجه در این پرونده نظر روان پزشک در مورد سلامت روان این زوج است. روان پزشک تایید کرده است که این زن و شوهر از نظر روانی سالم هستند. باید توجه کرد که این به این معنا نیست که آنها مشکل روحی ندارند. هیچکسی که فرزندش را قطعه قطعه کند نمی تواند انسان سالم و نرمالی باشد. این اظهار نظر روان پزشک به این معناست که آن ها دچار جنون نبوده و درک درستی از کاری که می کرده اند داشته اند.
بسیاری از رفتار این پدر و مادر سنگدل متعجب هستند و باور ندارند که قادر به انجام چنین کاری باشند. اکنون با شنیدن این خبر زمان مناسبی ست که یاد بگیریم هیچکس را مقدس نکنیم حتی پدر و مادر. می بینیم که بهشت زیر پای مادران نیست و همیشه پدر ها صلاح ما را نمی خواهند. آن ها هم ممکن است درگیر عقده ها و مشکلات باشند و سلامت روان خود را از دست بدهند و برایمان از دشمن بدتر شوند.

ریشه های فرزند کشی

هر چند این خبر بسیار شوکه مان کرده، اما باید بدانیم که فرزند کشی خیلی هم پدیده نادری نیست. اگر اهل مطالعه باشیم می دانیم که ریشه ای تاریخی دارد و در بسیاری از اسطوره ها و افسانه های قدیمی تکرار شده است. نمونه بارز آن ماجرای قربانی کردن اسماعیل به واسطه پدرش ابراهیم.