پرش به محتوا
خانه » بلاگ » تابلوى تسخیر شده (دست ها مانع او مى شوند)

تابلوى تسخیر شده (دست ها مانع او مى شوند)

  • از

همه ما گمان میبریم که وجود یک تابلو روى دیوار،زیبایى بیشترى به خانه مان مى بخشد و حال خوبى به ما منتقل میکند.اما همیشه اینطور نیست ایا تا به حال به تابلوهاى نفرین شده که صاحبانشان را به طرز عجیبى دچار فلاکت کرده اند فکر کرده اید؟در این نوشته مى خواهیم به یکى از معروف ترین تابلوهاى عجیب دنیا و راز هاى ترسناکى که در پشت خود دارد ،بپردازیم.

بیل استانهام

این هنرمند آمریکایى در سال 1947 به دنیا آمد و مادرش در نه ماهگى او را ترک کرد.او در یتیم خانه بزرگ شد،او سال هاى خود را با شروع نقاشى گذراند و به عنوان یک هنرمند مشهور شد.

شرح نقاشى

این تابلوى عجیب ،با تمامى نقاشى هایى که دیده اید متفاوت است.در سال2000,در یک سایت اینترنتى ،تابلوى بیل استانهام توسط فرد ناشناس به حراج گذاشته شد.در این نقاشى کودکى را مى بینیم که همراه با عروسک ترسناکى مقابل درى شیشه اى ایستاده است .نام این تابلو تسخیر شده ،دستانى که مانع او هستند میباشد.استانهام عنوان کرده است که این نقاشى را از روى عکس کودکى خود کشیده است.

اما داستان چیز دیگرى ست.این اثر در سال١٩٧٢ به تصویر کشیده شده و براى اولین بار توسط(جان مارلى)بازیگر معروف سینما خریدارى شد.پس از آن زوج کالیفرنیایى تابلو را تصاحب کرده و اندکى بعد در سایت براى فروش گذاشتند..این زوج بعدها ادعا کردند که شخصیت هاى داخل نقاشى شب ها از بوم خارج شده و به حرکت در مى آیند و یا از روى بوم محو مى شوند. حتى کودکان با دیدن نقاشى وحشت زده شده و از اتاق فرار میکردند.بزرگسالان هم گاهى احساس میکردند دست هاى نامرئى انها را گرفته و لمس میکند.نقاش هیچگاه تصور نمیکرد که یک نقاشى ساده بتواند چنین حالاتى را موجب شود.

این تابلو یکى از ١٠ شى ترسناک در دنیا به حساب مى اید.حتى بازدیدکنندگان مجازى نیز دچار ترس و وحشت میشوند و حتى یکى از خریداران ادعا کرده که دستگاه پرینتر هنگام پرینت از تصویر از کار افتاده است.

تابلوى عجیب بیل استانهام مخاطبان و بازدیدکنندگان خود را فقط دچار ترس و وحشت نمى کند.در این میان کسانى هم هستند که جانشان را از دست دادند.از میان کسانى که از نزدیک با این تابلو روبه رو شدند،دو نفر ظرف مدت یکسال از دنیا رفتند.که قددرت غیرطبیعى این تابلو را نمى توان در مرگشان بى تأثیر دانست.

پرتره

نویسنده مشهور روسى،نیکولاى گوگول،داستان کوتاهى به نام پرتره دارد که بسیار مشابه این ماجراست.این داستان در مورد هنرمند جوان و بى پولى است که در یک گالرى پرتره اى که بسیار مورد توجه اش قرار میگیرد را خریدارى میکند.نگاه مرد درون پرتره او را به وحشت مى اندازد و شب ها مورد آزار و اذیت قرار میدهد.

شاید هنرمندانى که بسیار رنج و سختى میکشند ،انتقامشان از دنیا و آدم ها را با هنر خود میگیرند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *